در گفت و گو با پیشکسوت حوزه سراجی عنوان شد: صنف سراجان برای رشد نیاز به همدلی بیشتر دارند
قاسم کیایی فعال حوزه کیف، متولد سال ۱۳۳۰ و اهل شمیران تهران است. او در سال ۱۳۴۲ درحالیکه ۱۲ سال بیشتر نداشت، وارد کار سراجی میشود و کار خود را با تولید کیف زنانه آغاز میکند وی تاکنون در این مسیر تلاش بسیاری کرده و تمام همت خود را برای این حرفه گمارده است. مجله «اخبار صنعت چرم و کفش» با او درباره مسیر حرفهایاش به گفت و گو نشسته است.
قاسم کیایی درباره خودش و نحوه ورودش به حرفه سراجی میگوید: از ۱۲ سالگی وارد کار سراجی شدم، در آن زمان استادکار من آقایی بهنام رضا خوشذوق بود که یکی از کیفسازهای قدیمی بود که چند سال پیش فوت کرد. آن زمان که من برایش کار میکردم، روزی ۲ تومان به من پول میداد، در آن زمان چلوکباب ۱۵زار بود و دستمزد روزانه من کمی بیشتر از قیمت یک چلوکباب بود. با اتوبوسهای یک قرانی، دوزاری به محل کار خود میرفتم.
سراجی، حرفه خانوادگی
کیایی در ادامه خاطرنشان میکند: همه اصل و نسب من سراج هستند، از چهار دایی، سه دایی من سراج بودند که یک از داییهای من عضو هیاتمدیره بود. یکی از داییهای من، محمدابراهیم بابایی و یکی هم عباس بابایی بود. اکثر سراجها آنها را میشناختند، برادرم هم سراج بود که با هم چمدان دوختی میساختیم و با ماشینهای دوخت خاص آنها را میدوختیم. بعدش چمدان چوبی به بازار آمد که کلاف آن از چوب بود که روی آن رویه میکشیدند و ما از این مدل هم میساختیم. اولین چمدانی که در ایران ساخته شد، چمدان میشن بود. بعد از آن چمدانهای فیبری به بازار آمدند که برای ساخت آن یک نوع فیبر از خارج وارد میشد. بعد چمدان کلابآهن ساخته شد که بعد چمدان چوبی و دوختی آمد. من از ۲۰ سالگی به مدت هفت سال کیف زنانه دوختم.
وی در ادامه یادآور شد: شغل کیفسازی مراحل مختلفی دارد. در قدیم نوع مشمایی که الان برای کیف به کار میبریم، سه برابر اکنون ضخامت داشت، در این زمینه تولیدی تهران و مشمای ابهری فعالیت داشتند و آقای القانیان در این زمینه کار میکردند. بهترین چرم مصنوعی را تولیدی تهران تولید میکرد که دستگاههای بخصوصی داشت.
در آن زمان تعداد تولیدیها به ۱۵۰ تولیدی بیشتر نمیرسید. در همین پاساژ علمی یک حاج عبدالله لواسانی نامی بود – خدا رحمتش کند – که کیف دوسیه می ساخت، کیف دوسیه کیف آلمانی بود که پزشکها دست میگرفتند که در آهنی داشت که به کیف آهنی هم معروف بود. ایشان که کیفها را میساخت از آلمان مشتری داشت و این کیفها را خیلی خوب میخریدند. متاسفانه صنف ما به چنین افراد هنرمندی بها ندادند و هنر دست آنها از بین رفت.
این فعال حوزه کیف در پاسخ به این پرسش که پس از هفت سال چرا تغییر زمینه دادید، میگوید: در آن زمان کیف زنانه فصلی بود و بیکاری زیادی داشت، شب عید و تابستان کار بود، ماه رمضان و زمستانها بیکار بودیم. این بود که تصمیم گرفتم نزد برادرم تقی کیایی در پامنار که چمدان میساخت، بروم.
کیایی همچنین در پاسخ به این پرسش که با چرم کار میکردید، توضیح میدهد: در آن زمان دولتآباد و چرمشهری وجود نداشت. آن زمان چرم را به کارگر میدادند و از او میخواستند آن را با سنگ بکوبد و آنقدر باید چرم را میکوبید تا نازک شود. خود ما مقوای مورد نیاز را برای کار با دست میبردیم اکنون ماشین برش آمده که مقوا را میبرد یا ماشین گیوتین آمده که مشمع را برش میزند. آن زمان در پامنار ما چمدانساز بودیم و یک آقایی به نام آقای ایمانی ساک بچه میساخت و ساک بچه مانند جعبه ساخته میشد که دو دسته داشت.
وی ادامه میدهد: بعدها از برادرم جدا شدم و کار خودم را در زمینه سراجی راهاندازی کردم. کارم را در پاساژ آغاز کردم. کار را خودم طراحی میکردم و میساختم. به یاد دارم یک سال مکه رفته بودم و از روی آن مدلهایی که آنجا دیدم، کار میساختم. حدود پنج سال چمدان ساختم. بعد در سال ۱۳۷۰ کیف طراحی کردم. هماکنون خدا شکر کار میکنیم و مشتری هم فراوان داریم.
اتباع خارجی، مشکل اصلی سراجان
این فعال حوزه کیف به مشکل این روزهای سراجان اشاره میکند و میگوید: این روزها در بازار سراجها، اتباع افغان بسیاری حضور دارند که برای این صنف مشکلساز شدهاند. مشهدیهایی که در تهران هستند، مغازه به آنها اجاره میدهند و اتباع بالای ۴۰ سال است که در این صنف سابقه پیدا کردهاند و اکنون چمدانهای واتر که چرخدار هستند، میسازند.
کیایی ادامه میدهد: هماکنون چمدانهای واتر با کیفیتهای مختلف در ایران ساخته میشوند. در کل وضعیت سراجها بهویژه بنکدارها خوب است. البته اوضاع نسبت به گذشته بسیار فرق کرده است. یک زمانی حاج محسن طاهرزاده نامی بود که وقت غیرمدرسه کیفهای ما را میخرید و در فصل مدرسه و شب عید میفروخت تا تولید ما همیشه به راه باشد. آن روزها دست همه در دست هم بود تا کارگر لنگ نماند. بنکداران هوای تولید را داشتند و تولید را میخریدند. پولی که از این کار درمیآمد در همین کار خرج میشد و با آن ماشین، دلار، خانه و طلا نمیخریدند. یا مسافرت خارج نمیرفتند. پول دست به دست در این صنف میچرخید؛ اما هماکنون متاسفانه اینگونه نیست و همه به فکر تغییر مدل ماشین و بزرگتر کردن خانه هستند. کارگران نیز روز به روز ضعیفتر میشوند. موضوع بدتر آنکه نزولخواری در این صنف بسیار باب شده است. البته ناگفته نماند که کارگران هم خیلی راحتطلب شدهاند. بیشتر کارهای دستی نیز هماکنون ماشینی شده و کارگر دیگر کار دستی انجام نمیدهد. کارگران هم دیگر تن به کار سخت نمیدهند.
وی ادامه میدهد: امروزه جوانان ما متاسفانه زمانی که مشغول درس هستند، دیگر کاری انجام نمیدهند، درحالیکه جوانان در گذشته طرح کاد خود را نزد امثال ما میگذراندند و کار یاد میگرفتند. بازارچهها سه ماه تعطیلی تابستان پر از جوانانی بود که جویای کار بودند.
ورود به اتحادیه سراجان
این فعال حوزه کیف دوباره به گذشته بازمیگردد و خاطرنشان میکند: سال ۱۳۵۴ جواز کار گرفتم و وارد اتحادیه سراجان شدم که دفترش در بازارچه نایبالسلطنه بود. آن زمان رئیس اتحادیه آقای محمد شکیب بود و برای این صنف زحمات بسیاری کشید. در کل بسیار آدم خوبی بود.
۱۵ سال پیش وارد اتحادیه سراجان شدم. البته به هیچوجه تبلیغات نکردم. در دوران حاج شکیب و مرحوم خردمند در اتحادیه حضور داشتم. یکی از بنیانگذاران اتحادیه حاج احمد لواسانی بود که برای این کار بسیار دوندگی کرد. حالا در اتحادیه حسينيه داریم، مرکز خیریه آن فعال است و ستاد جهیزیه فعالیت میکند و حدود صد یومیهبگیر از کارافتاده دارد که یا خودشان سراج بوده یا خانوادههای سراج هستند.
انواع کیف
کیایی با اشاره به انواع کیف عنوان کرد: کیف چند نوع دارد، یکی کیف زنانه که در چند نوع تولید میشود، یکی کیف سراجی که آن هم در چند نوع تولید میشود که یک مدل آن کولهپشتی و یک مدل کیف اداری و… است.
وی همچنين با اشاره وجه تسمیه سراج توضیح میدهد: کلمه سراج را به کسی میگویند که با چرم کار میکند و سراجان جمع کوله، کیف و چمدان و کیف مدرسه میشود.
رکود بازار سراجان
کیایی با اشاره به وضعیت این روزهای صنف سراجان عنوان میکند: وضعیت کلی صنعت خراب است، اوضاع کفاشها هم از ما بدتر شده، هرچه باشد ما فصل مدرسه را داریم که کمی بازار ما رونق میگیرد. البته از یکسو رقابت در بازار زیاد شده است. از سوی دیگر، به دلیل کاهش قدرت خرید مردم، مشتریها یک کیف را برای سه سال استفاده میکنند و این موضوع سبب شده که بازار در رکود باقی بماند.
سراجان باید هوای همدیگر را داشته باشند
وی همچنین میافزاید: در قدیم دو بازار سراجی بود و بازار منوچهری نبود و همه گونه صنفی در آن بازار بودند که بعدها تبدیل به بازار سراجان شد. آن روزها صنف سراجان با هم متحد بودند، اما این روزها ارزش همه چیز با پول سنجیده میشود. زمانی که من ۱۲ سال داشتم، پای منبر یک روحانی شنیدم که میگفت زمانی که سکه پول را زدند، شیطان خوشحال شد، چون همه چیز را با پول میتوان خرید. نباید کسی که سالها در این حوزه کار کرده با سرمایهای که دست و پا کرده، وارد کار برجسازی شود یا از چین کالا وارد کند. باید سراج پولش را وارد این صنف کند تا چرخ این صنف نیز بچرخد. ما نقد میخریم، نقد هم میفروشیم و به سود کم خود راضی هستیم.
این فعال حوزه کیف ادامه میدهد: اگر تمام سراجان دست به دست هم بدهند و هوای هم را داشته باشند، کار میچرخد. این روزها بازار کساد است. اگر در این بازار کساد دست هم را بگیریم خدا هم دست ما را میگیرد.
این فعال حوزه کیف همچنین درباره زندگی شخصی خود گفت: من در سن ۲۵ سالگی ازدواج کردم که حاصل ازدواج ما دو فرزند است که پسرم به حوزه آلومینیومی (صنایع آلومینیوم تابان) وارد شده است.
کلام آخر
این فعال حوزه کیف ادامه میدهد: من امیدوارم پولدارها هوای تولیدکننده و تولیدکننده هوای کارگر را داشته باشند. بنکدار دست کارگر را بگیرد. اگر ما دست همدیگر را نگیریم، رشد نخواهیم کرد.