سلام بر عزیزانی که همراه ما هستند و با انتقادها و پیشنهاداتشان، مسیر را برایمان هموار میکنند.
30سال پیش در دوران دانشجویی به یاد دارم که تازه در مجله صنعت کفش آغاز به کار کرده بودم. در آن دوران هم درس میخواندم و هم کار میکردم. درس تئوریهای مدیریت بود که استاد پس از این که تخته را پر از مطلب کرد، گچ را به گوشهای انداخت و در حالی که دستانش را به هم میزد تا خرده گچها را بتکاند، گفت: این تئوری در ایران پیاده نمیشود.
من که با دقت به حرفهای استاد گوش میکردم، پرسیدم تا کنون هر تئوری که خواندهایم در ایران پیاده نمیشود. استاد پوزخندی زد و گفت: پسرجان ما مشکلات فرهنگی داریم. تو که شاگرد فعال کلاس هستی باید دکترایت را بگیری و بر اساس فرهنگ کشور خودمان تئوری ارائه بدهی. این سخنان باعث شد که من تا به امروز کار در بخش فرهنگی را ادامه دهم.
اکنون با این مشکلات فرهنگی که استاد از آنها سخن میگفت آشنا شدهام. حدود دو سال پیش طرحی تصویب شد که مطابق آن اعضای اتحادیه نمیتوانند بیشتر از دو دوره متمادی درهیات مدیره اتحادیه حضور داشته باشند. این طرح بعد از فراز و نشیبها و حرف و حدیثهای بسیار در نهایت اجرایی شد اما موضوع قابل توجه این است که روسای اتحادیه به سختی حاضر به ترک مسند خود هستند. بسیاری از آنها در تلاش هستند که همچنان سمتهایی در اتحادیهها داشته باشند و این که چرا جوانان را ترغیب نمیکنند و در کنار آنها نمیایستند یا چرا جوانان از تجربه قدیمیها استفاده نمیکنند، پرسشی است که باید پاسخی منطقی برای آن یافت.
شعار ما از ابتدا با هم بودن بود. از 15 سال پیش که وارد اتحادیهها شدم از جمله اتحادیه کفش کشوری که یکی از اولینها بود، کنفدراسیون کفش ایران و تشکلها و اتحادیههای دیگر، کاملا با وظایف و کار آنها آشنا شدم. اگر این آشنایی را نداشتم شاید من هم مانند برخی از دوستان فکر میکردم که اتحادیه چه منافع مالی دارد که افراد حاضر نیستند آن را از دست بدهند اما این گونه نیست. متاسفانه این فرهنگی است که ما قدرت جایگزینی نداریم. حتی بعضی از صاحبان واحدهای تولیدی هم هراس دارند تا کارها را به فرزندانشان بسپارند اما در عمل آنهایی که این کار را انجام دادهاند بسیار موفق بوده و از زندگیشان لذت میبرند.
در این شماره مطلبی در مورد اتاق اصناف ایران نوشتهام که تقاضا دارم آن را مطالعه کنید. بیایید بعضی از این تغییرات مثبت را بپذیریم و آگاهی فرهنگی را بالا ببریم و همه دست در دست هم به صنعت خدمت کنیم که غیر از این موفق نخواهیم شد. اگر با یک نگرش مثبت به این قانون نگاه کنیم و به یکدیگر احترام بگذاریم، متوجه مزایای این قانون جدید هم خواهیم شد.
در همین جا به روسای جوان و جدید اتحادیهها تبریک و خسته نباشید میگویم و خداقوت به کسانی میگویم که سالها در اتحادیهها عمر سپری و موی سفید کردهاند و اکنون در هیات مدیره اتحادیه نیستند و دست تک تکشان را میبوسم. فراموش نکنیم که ما در حال گذر از دوران سختی هستیم.
به امید روزهای بهتر
افشين شاديمهر