تطبیق دادن مفاهیم متضاد
به گزارش اخبار صنعت چرم و کفش، حتی در بخش چرمسازی نیز ترجیح دادن خرید پوست بر اساس مساحت به جای وزن موضوع بحث و بررسی بوده است. با این حال، نه اندازهگیری بر اساس وزن و نه مساحت، هیچیک معیار واقعاً دقیقی برای پیشبینی بازده یا هزینهها بهشمار نمیآیند. پس چرا وزن بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد؟
کاربردهای مجموعه پوست
در یک سازمان مواد غذایی زمانی که بخش فراوری گوشت به خوبی صورت میگیرد، پوست خام اگرچه ماده زایدی در نظر گرفته میشود اما با یک مدیریت خوب این پوستها را به راحتی میتوان طبقهبندی کرد. در این شرایط، میتوان ارزیابی مساحت هر پوست خام را انجام داد حتی اگر پوست صاف نباشد یا پس از نگهداری به حوزه تولید چرم منتقل شود. با این حال در عمل، وزن کردن پوست کاری آسانتر از بازکردن آن، گذاشتن بر روی نوار نقاله برای سنجش مساحت در دستگاه و سپس تخلیه کردن آن است. بنابراین، گزینه سنجش مساحت، کندتر،گرانتر و مستلزم کار بیشتری است.
در بازار جهانی پوست خام، انتخاب بین تعیین مساحت و وزن، کاری واقعگرایانه نیست. ذبح حیوانات در محل صورت میگیرد و پوست خام را در شبکههای بهرسمیت شناخته شده فروشندگان و بازرگانان گردآوری میکنند. مدیریت سنجش مساحت از طریق هر تراکنش، کاری بسیار دشوار است و سنجش وزن، از دیرباز به رسمیت شناختهشده است.
با این حال از دیدگاه خریدار، اطلاعات ارائه شده توسط این سنجش هنوز به حد کمال نرسیده است. میتوان کالاها را دستهبندی و وزن هر پوست خام را مشخص کرد. اما این کار واقعاً به چه معناست؟
تغییرات در میزان رطوبت
بهطور معمول زمانی که کالا بر اساس وزن خریداری میشود، میزان رطوبت عاملی اصلی در ارزیابی ارزش واقعی در نظر گرفته میشود. اندازهگیری با در دست داشتن نمونههای مرکبی برای تحلیل کار آسانی است. اما این کار در فروش پوست خام و سالامبور انجام نمیشود.
اگر چه وقتی که پوست خام از حیوان جدا میشود، رطوبت میتواند نسبتاً یکنواخت باشد اما این رطوبت تغییر پیدا میکند. اغلب اوقات پوست خام را برای کاستن از دمای پوست یا زدودن خون میشویند و در این حال پوست بخش زیادی از این آب را در خود نگه میدارد. اگر پوستها با نمک زدن حفظ شوند در بیشتر موارد آب نمک از پوست میگریزد و اگر تودهها زیاد باشند، تودههای پایینی پوست رطوبت بیشتری را در خود نگاه میدارند.
حتی میتوان مثالهایی را یافت که در آنها حفظ رطوبت بالا با به حداکثر رساندن وزن حفظ شده است. از سویی دیگر اگر جابجایی هوا در زمان فرآوری یا ذخیرهسازی زیاد باشد، سپس آبگیری اضافی میتواند روی دهد. از این گذشته در آب و هوای گرم، پوستها در اغلب اوقات پس از نمک زدن خشک میشوند تا وزن و در نتیجه هزینههای حمل و نقل کاهش یابد و ایمنی بیشتری در برابر پوسیدگی ایجاد شود. به عبارت دیگر، میزان رطوبت تغییر میکند. وزن در زمان ذبح را نمیتوان تصدیق کرد و روشهای نگهداری پوست موجب وزنهای متفاوتی خواهد شد.
تأثیر خصوصیات پوست و چرم بر محصول
عملکرد عاملی است که به طور کامل در اندازه گیری وزن پوست یا اندازه گیری مساحت مورد توجه قرار نمیگیرد. برای مثال اگر پوست گاو نر با پوست گاو ماده هموزن مقایسه شود، نتیجه بسیار متفاوت است. پوست گاو نر در قسمتهایی که بیشترین ماهیچهها را دارد و نیاز به محافظت بیشتری دارد ضخیمتر است در حالی که پوست گاو ماده در نواحی شکم نازکتر و کشیدهتر است. این به این معنی است که مساحت پوست گاو نر، کمتر از پوست گاو ماده هم وزن است.
با این حال در زمانی که پوستها مرتب میشوند، هم کیفیت و هم جنس پوست را در نظر میگیرد. پوست گاو نر برای چرمهایی با جنس عالیتر استفاده میشود و به سبب وزن مازاد پوست در هر واحد مساحت، به قیمت فروش بیشتری دارد در حالی که پوست گاو ماده برای چرمهایی با جنس نامرغوبتر با مساحت بیشتر استفاده میشود، زیرا از نظر تئوری ارزش واحد کمتری دارند.
ناحیه پوست بر عملکرد نیز تأثیر میگذارد. در عمل، شکافتن و تراشیدن باعث آسیب به ساق پاها و سایر نواحی می شود و قطعاتی با مساحت کمتر ایجاد میکند. به همین ترتیب، چین خوردگی در خشک کردن پوست در خلأ یا جابجایی در قطعات کوچکتر بیشتر است.
محصول نیز با توجه به نیاز مشتریان و فرآوری مورد استفاده توسط دباغان تغییر میکند. قاعده کلی این است که چرمهای نرمتر، به سبب آرامش در ساختار چرم، به اندازه چرم کشیدهتر و سفتتر، بازده مساحتی زیادی ندارند.
عوامل پنهان
عوامل دیگری که در ابتدا مشخص نیستند نیز میتوانند بر پیشبینی مقادیر بر اساس ارزیابی وزن پوست یا مساحت تأثیر بگذارند. این عوامل شامل اثرات آلوده شدن بدن جانوران توسط آفتها، دامداری ضعیف، اقدامات قبل از ذبح و پوسیدگی سطح پایین است زیرا این موارد بر کیفیت پوست تأثیر میگذارد. این زیانهای بالقوه از نظر مساحت و مقدار را نمیتوان تا زمانی که مو برداشته شود به طور کامل آشکار کرد.
علاوه بر این، عیوب ناشی از روشهای ضعیف پوستکندن، مانند نیمرخ تراشی یا شیار دار کردن، ممکن است در ابتدا آشکار نباشند اما پوست را به جنسهای کمارزش تبدیل میکند. این کار برای جلوگیری از باقی ماندن گوشت در قسمتهایی از پوست است. با این وجود، این شیوهها همراه با از دست دادن ارزش پوست هستند.
وآنگهی، آسیب دیدگی پوست ممکن است تا مرحله وت بلو آشکار نباشد. در بدترین شرایط، چرمها را میتوان قبل از اینکه آسیب مشخص شود، با رد کردن یا کاهش درجه بعدی، کاملاً پردا خت کرد.
واضح است که عرصه طبقهبندی و کمیتسنجی پوست، بازده سطح، نیروی بالقوه جنس و ارزش نهایی تا حد زیادی قبل از شروع تولید چرم تعیین میشوند، با اینکه شانس چندانی برای تأیید وجود ندارد. با این حال در جایی که پیوندهایی بین فراوریکنندگان گوشت، بازرگانان پوست و واحدهای پوست دباغی شده شکل گرفته است، منطقیسازی ممکن است. این امر بهویژه در مواردی است که توجه دقیقی به زنجیره ارزش افزوده با مسئولیتها و مشوقهای یکپارچه داده میشود.
در این صورت، میتوان مسائل را بهتر کنترل کرد و پوست از این پس «ناشناخته» نیست. با خرید وت بلو میتوان کیفیت را بهطور معقول ارزیابی کرد و ماده بالقوه را ارزشیابی کرد و بر اساس منطقهای که برای اولین بار به راحتی مدیریت میشود اندازهگیری کرد.
امنیت از ارزشهای شناخته شده
در جایی که ارزش پوست خام بهطور سنتی بر اساس وزن است، دباغ باتجربه با خرید از منابع شناخته شده و قابل اعتماد، از دیر باز، وزن و دسته را به عملکرد و ارزش فروش برای نوع شناخته شده چرم تبدیل کرده است. همچنین، درک بازار و پیشبینی تغییرات بهجای پیروی از ارزش افزوده کلاسیک، در اغلب اوقات سود خوبی به همراه داشته است.
از دیگر سو، بسیاری از دباغخانهها بهدلیل قضاوت ضعیف و خریدهای بد بهجای فقدان تکنیکهای داخل سازمانی یا تواناییهای مدیریتی ناپدید شدهاند. شاید پایداری ارائه شده توسط حالت شفافتر پوست دباغی شده، سود بلندمدتتری هم برای تولیدکنندگان چرم و هم برای مشتریان آنها داشته باشد.
دباغان: تولیدکنندگان کالا یا بازار کوچک متمرکز؟
ارزش پوست خام تحت فشار عرضه و تقاضا قرار دارد. در این صورت زمانی که تقاضا از عرضه فراتر میرود، افزایش ارزشها در اغلب اوقات با کاهش چشمگیر کیفیت همراه است. با این وجود، بخش اعظم ارزش پوست خام در این واقعیت نهفته است که انعطافپذیری چشمگیری را برای دباغ فراهم میآورد که در زمان برآوردن خواستههای خاص مشتری ضرورت دارد. با این حال، همچنان که صنعت چرم تکامل یافته است، توسعه خواص ویژه چرم تا حد زیادی از پیش دباغی و دباغی به سمت رنگرزی، دباغی مجدد، عرصههای مکانیکی و فینیشینگ رفته است. در جایی که دباغی با رنگ کروم رواج دارد، دیگر نیازی به ویژگیهای تخصصی پوست دباغیشده نیست. پوست دباغی شده واقعاً، باید همهکاره و سازگار باشد.
دباغانی که از حالت خام تا نهایی فراوری میکنند، بنابراین دو هدف داخل سازمانی متضاد را بدست آوردهاند:
1- خواستههای تولید کالا. پوست دباغیشده بهعنوان کالا در بازار خارجی موجود است. بنابراین موفقیت مبتنی بر یکنواختی عرضه و انعطافپذیری کاربرد است، همراه با توان عملیاتی پرحجم برای به حداقل رساندن هزینههای تولید. همچنین، ارزش کالای تولیدی تنها در صورتی میتواند از این مرحله پیشرفت کند که در ساختار ارزش افزوده واقعی پیوند خورده باشد. یعنی اینکه پیوندهایی بین فراوری گوشت / پوست دباغیشده و مزایا و انگیزههای مرتبط وجود دارد.
2-خواستههای ساخت بازار کوچک متمرکز. بهطور معمول، بازار کوچک متمرکز به معنای تولید بسیار متمرکز با توجه دقیق به جزئیات است. این کار بهویژه در زمان خدمت رسانی در بخش مد انجام میشود که بافتها و رنگهای مورد نیاز در معرض تغییر سریع قرار میگیرند و تولیدات نسبتاً کمی صورت میگیرد. در این صورت، حاشیهها میتوانند زیاد باشند اما این موارد تنها در صورتی مؤثر هستند که نیروی بالقوه مواد خام به اندازه مورد نیاز باشد و همهجانبه مورد استفاده قرار گیرد. پوست خام متغیر به راحتی در این معادله قرار نمیگیرد؛ پوست دباغیشده کاملاً مشخصی مورد نیاز است.
فلسفه ساخت و اندازه بهینه کارخانه، هیچیک با این دو هدف متفاوت مطابقت ندارند و بسیار دشوار است که ببینیم چگونه میتوانند در کارخانه تولیدی واحدی با یکدیگر هماهنگ شوند. شاید این یکی دیگر از دلایل عدم سودآوری و تعطیلی بخش خام تا پرداختشده صنعت دباغی در زمان گذشته بهویژه در زمان تامین ملزومات بخش پاپوش باشد.