کسب و کار خانوادگی؛ از تولید گیوه تا تکمیل زنجیره تامین

0
1643
گروه «توسعه صنایع رضا»
  • مینا باقری

گروه «توسعه صنایع رضا» متشکل از مجموعه شرکت‌ها و کارخانه‌های زیرمجموعه در صنایع شیمیایی و معدنی فعالیت دارد که به تازگی در حوزه‌های دیگری مثل بازرگانی و مدیریت منابع انسانی نیز شروع به فعالیت کرده است. «توسعه صنایع رضا» از اولین و بزرگ‌ترین شرکت‌های تولیدکننده گرانول‌های تخصصی PVC و انواع پلاستی‌سایزرها در ایران و قم است.
حسن مسبح، متولد سال 1340 مدیرعامل این مجموعه و از کارآفرینان شناخته شده شهر قم است. پدر حسن مسبح در زمینه تولید کفش فعالیت می‌کردند که این امر سبب شد با توسعه کسب‌وکار و ورود به تولید گرانول، مسبح و برادرانش نیز کسب‌وکار خانوادگی را به شکلی تخصصی‌تر ادامه و توسعه دهند. امروزه هلدینگ صنایع رضا متشکل از ۱۰ شرکت و کارخانه است که ۳۰۰ نفر در آن شاغل هستند. با حسن مسبح مدیرعامل گروه «توسعه صنایع رضا» به گفتگو نشستیم و ایشان از گذشته و امروز فعالیت‌ این کسب‌وکار برایمان سخن گفتند. ماحصل این گفتگو را در ادامه می‌خوانید.

حسن مسبح مدیرعامل گروه «توسعه صنایع رضا»

«سفید رفته و سیاه آمده»
مسبح سخن خود را با اشاره به فعالیت پدر در تولید کفش در سال‌های دور شروع کرد و گفت: پدرم گیوه می‌دوخت و بعد کفش‌های لاستیکی. تعداد زیادی از اعضای خانواده ما در این صنعت فعالیت کردند، مثلا دایی و شوهر خواهر پدرم که آنها نیز از تولیدکنندگان گیوه بودند.
مرحوم پدرم در خاطراتش تعریف می‌کرد که سال 1335 به اتفاق مرحوم محمد آقاجانی برای فروش گیوه به بازار رفته بودند، آن زمان معمول بود که برای پذیرایی چای و چپق می‌آوردند ولی آن روز از ایشان استقبال و پذیرایی به عمل نیامد. پدرم از شاگرد مغازه جویا شده بود که چه اتفاقی افتاده و او جواب داده بود که سفید رفته و سیاه آمده یعنی گیوه رفته و کفش لاستیکی به بازار آمده است. این طور بود که پدرم بنا به نیاز بازار آن روز، تصمیم گرفت دوخت گیوه را کنار بگذارد و به تولید کفش‌های لاستیکی روی بیاورد.
مرحوم پدرم به همراه مرحوم محمد آقاجانی به تهران رفتند و کار را شروع کردند. بعد از مدتی به دلیل سختی‌هایی که کار در تهران داشت که هم از خانواده دور بودند و هم مجبور بودند کارگر از قم ببرند، تصمیم گرفتند کار را در قم ادامه بدهند. به قم بازگشتند و در محله میدان پامنار (میدان کهنه) قم شروع به کار کردند. تولید در قم هم سختی‌های خودش را داشت، بلبرینگ پیدا نمی‌شد، دستگاه‌ها سنتی و قدیمی بودند، جرثقیل نبود و حتی وانت هم نبود و خلاصه اینکه امکانات به سختی فراهم می‌شد.
مسبح با اشاره به این موضوع که علاوه بر سختی در تهیه امکانات، تولید هم به واسطه نبود فناوری و ماشین آلات با دشواری‌های زیادی روبرو بود، افزود: باید لاستیک را می‌پختند، رویه و زیره را با شرایط خاصی به هم وصل می‌کردند، کائوچوی طبیعی را با کربنات و یکسری افزودنی دیگر درست می‌کردند و بسیاری کارهای دیگر. حقیقتا پدران همه ما که در صنعت کفش کار کردند زحمات بسیاری برای این صنعت کشیدند.

«پدرم چون به تولید و ایجاد اشتغال ایمان داشت با وجود مشکلات فراوان کار را ادامه دادند»
سال 1348 مشتری اصلی پدرم متاسفانه ورشکست شدند و کار پدر و کسب‌وکارشان به مشکل خورد. مرحوم عباس سعیدنژاد پیشنهاد داد که بیایید دوباره کار را شروع کنید و اگر نیاز به کمک بود ما در کنارتان هستیم؛ پدرم چون به تولید و ایجاد اشتغال ایمان داشت با وجود مشکلات فراوان کار را ادامه دادند و اگرچه به لطف پروردگار احتیاج به کمک پیدا نکردند ولی همیشه از همدلی و همراهی مرحوم سعیدنژاد به نیکی یاد می‌کردند.
مسبح ورود خود به این صنعت را اینگونه شرح داد: سال 1358 من دانشگاه رشته مهندسی کشاورزی قبول شدم، پدرم گفت بجای رفتن به دانشگاه، بیا به اتفاق برادران کار کنیم و من هم که سابقه فعالیت در دوران تحصیل کنار ایشان را داشتم قبول کردم و بطور جدی مشغول به کار شدم. سال 1360 ما انواع کفش PVC را تولید می‌کردیم. البته دیگران دستگاه تولید کفش از خارج آورده بودند.

«با شروع جنگ تحمیلی برخی مواد از جمله گرانول سهمیه‌بندی شدند»
سال 1362 مجوز تولید گرانول مکمل کفش را گرفتم. تا آن زمان ما گرانول را از دیگر شرکت‌ها تهیه می‌کردیم. با شروع جنگ تحمیلی برخی مواد از جمله گرانول سهمیه‌بندی شدند و به این دلیل ما تصمیم گرفتیم گرانول را خودمان تولید کنیم. دریافت مجوز تولید گرانول، مدتی زمان برد و کارهای اداری آن طول کشید اما در نهایت مجوز را گرفتیم و در همان کارخانه تولید کفش، شروع به تولید گرانول کردیم.
همزمان با ما همکاران دیگری نیز در صنعت بودند که گرانول تولید می‌کردند و به همین دلیل صنعت رشد خوبی کرد و جان گرفت. بعد از مدتی ما علاوه بر تامین کامل نیاز گرانول کارخانه خودمان، بخشی از نیاز بازار را هم تامین می‌کردیم.
سال 1368 یک واحد تولید گرانول را مجزا از کارخانه کفش راه اندازی کردیم و تولید گرانول را متمرکز‌تر ادامه دادیم.

«به اجبار از ضایعات نیز استفاده می‌کردیم»
مدیرعامل گروه توسعه صنایع رضا ادامه داد: تا پیش از سال 67 به دلیل جنگ تحمیلی، واردات PVC انجام نمی‌شد و به اجبار از ضایعات نیز استفاده می‌کردیم، آسیاب ضایعات و بازگرداندن آن به چرخه تولید خروجی بی‌کیفیتی داشت و کار دشوار و پرهزینه‌ای هم بود اما بعد مسیر واردات باز شد. ما PVC مورد نیازمان را از هلند، برزیل و مجارستان وارد می‌کردیم، تا اینکه بعد از جنگ تحمیلی علاوه بر pvc پتروشیمی آبادان که دوباره راه افتاد، واحد های دیگری در کشور نیز شروع به تولید نمودند.

توقف فعالیت در صنعت کفش و تمرکز بر صنایع شیمیایی
ما تولید کفش و زیره کفش را تا سال 70 داشتیم اما بعد از آن فقط تمرکزمان را بر تولید گرانول گذاشتیم. سال 80 به اتفاق برادرم محسن کارخانه تولید DOP را راه‌اندازی کردیم. پدرم در این کار شریک نشدند و گفتند بهتر است کار را خودتان جلو ببرید و به نوعی خودشان را بازنشسته کردند.
سال 86 خرید و نصب ماشین آلات و تجهیزات خط تولید فتالیک و DOP را در کارخانه شرکت «توسعه صنایع رضا» با همراهی پسرانم شروع کردم. علی پسر بزرگم سال سوم دانشگاه بود که وارد کار شد. دستگاه‌ها را از چین وارد کردیم و پسرم با کمک چینی‌ها کارخانه را راه انداخت. پسرانم به دلیل تحصیلاتی که دارند کار را علمی‌تر و تخصصی‌تر از قبل پیش بردند و خدا را شکر موفق هم بودند.

«فرزندان ما امروز از ما جلوتر هستند»
مسبح با تاکید بر اینکه ورود نیروهای جوان به کار همواره کارگشاست، گفت: پسرانم با علاقه تحصیلات دانشگاهی خود را ادامه دادند و امروز هر کدام بخش‌های مهمی از کار را در دست دارند. فرزندان ما امروز از ما جلوتر هستند، صاحب ایده و خلاقیت‌‌اند. دانش خود را وارد کار کرده اند و کارهای اجرایی را به خوبی به متخصصین امر سپرده‌اند، امروز من فقط به حکم ناظر در کنارشان حضور دارم و در کنار انتقال تجربیاتم به آنها، گاهی از آنها می‌آموزم. اعتقاد و باور خانوادگی ما بر این است که دیگران کاشتند و ما خوردیم، ما بکاریم و دیگران بخورند. روال زندگی هم به همین منوال است.
البته نسل به نسل در کار فنی‌تر و مدرن‌تر می‌شوند، پدران ما سختی‌های بسیاری کشیدند و با سودهای پایین کار می‌کردند اما به یمن ورود ماشین‌آلات و دستگاه‌ها و نیروهای فنی و تحصیل کرده امروز کار راحت‌تر از گذشته و با بهره‌وری بیشتری انجام می‌شود.
در گذشته تولید قالب هر کفش چند ماه زمان نیاز داشت تا ساخته و آب بندی شود ولی امروز این کار در چند ساعت انجام می‌شود. در دوران جنگ هم که دیگر مشکلات افزوده بود، خرید و واردات با مشکلات بسیاری همراه بود که به مرور این موانع رفع شد.
مسبح در پایان دلیل موفقیت خود را اینگونه برشمرد: امروز ما 300 همکار داریم که قطعا تعدادشان بیشتر هم خواهد شد. مرحوم پدرم همیشه تاکید داشت که سرمایه‌مان را به سمت خرید ملک و زمین نبریم، می‌گفت خرید هر زمین بلااستفاده فرصت اشتغال و در نهایت ازدواج را از جوان‌ها می‌گیرد اگر می‌خواهی زمین را برای دوران پیری‌ات و یا برای وراث بگذاری، به جایش فرزندانت را خوب تربیت کن، اینطور هم آنها گلیم خود را به درستی از آب می‌کشند بیرون و هم در پیری همراه تو هستند. ما هم سرمایه را وارد کار کردیم و این شد که امروز می‌بینید.
حقیقتا پدران همه ما در هموار کردن مسیری که امروز ما در آن گام برمی‌داریم نقش بزرگی داشتند و همه ما مدیون زحمات و تلاش‌های آن نسل هستیم. من همیشه گفته‌ام که هر قدمی که برداشته‌ام حاصل دعای پدر و مادرم بوده است. خدا رحمتشان کند.
ما هم وظیفه داریم برای توسعه ایران و اشتغال‌زایی تمام تلاشمان را کنیم و میراث نسل گذشته‌مان را به نسل بعد بسپاریم.

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید