برندسازی يکی از راههای توسعه در کشورهای جهان بهشمار ميرود. کشورهای توسعهيافته در دنيا به خوبی قادر شدهاند که با برندسازی رشد اقتصادی بيش از متوسط جهان را به خود اختصاص دهند. اين در حالی است که در ايران همواره و طی 40 سال گذشته، رشد اقتصادی کشور با رشد منفی همراه بوده است. زمانی که دولتمردان ما نفت را بر سر سفره مردم نهادهاند، مشخص است که توليد جای رشد نخواهد داشت، چه برسد به اينکه برندينگ بتواند جايی برای عرض اندام داشته باشد.
دکتر عليرضا صفاری، مشاور و مدرس بينالمللی مديريت کسب و کار و برند، در گردهمايی برندينگ پوشاک ايران که در تاريخ 25 خردادماه برگزار گرديد، به تقسيمبندی رشد اقتصادی ايران در سه بازه زمانی و همچنين اهميت موضوع برندينگ در اقتصاد کشورها پرداخت.
اقتصاد يک فرمول ساده دارد
به گزارش مجله اخبار صنعت چرم و کفش، عليرضا صفاری عنوان کرد: امروز اقتصاد يک رياضياتی دارد که محاسبات آن نه خرافات و نه سياست ميطلبد، و بازار براساس دو فاکتور مهم عرضه و تقاضا تنظيم ميشود. زماني که عرضه افزايش يابد، تقاضا کاهش يابد، کالا ارزان میشود و زمانی که تقاضا افزايش يابد و عرضه کاهش يابد، کالا گران ميشود و به صورت کلی اين اساس بازار را تشکيل ميدهد.
عليرضا صفاری با اشاره به اين موضوع که در ايران روشهای کسب و کار به گونهای است که صاحبان کار گويی تمايل دارند، از اول چرخ را اختراع کنند، تاکيد کرد: براساس عملکرد موجود به نظر ميرسد که در ايران علاقه خاصي براي اختراع کردن چرخ از اول داريم. در هر کسب و کاري که راهاندازي ميکنيم، فرآيندهاي مالي و ساختاري را از ابتدا راهاندازي ميکنيم، در صورتي که بيشتر اين الگوها در بسياري از کشورهاي توسعهيافته، تمرين و مدل شده و قابل استفاده هستند. ممکن است که ما در بوميسازي با چالشهايي روبهرو باشيم، اما اينکه تمام اين مسير را بخواهيم از ابتدا پيش برويم، حاصلي جز اتلاف وقت براي ما نخواهد داشت.
وي با اشاره به فاکتوري به نام «قدرت خريد» عنوان کرد: يک شاخصي در دنيا به نام «قدرت خريد» وجود دارد که به نسبت جمعيت هر کشوري سنجيده ميشود.
قدرت خريد براساس «جيديپي» کل کشور تقسيم بر تعداد افراد کشور به دست ميآيد. در يک بررسي در سال 1980 تا به امروز در دنيا سرانه درآمدي از 6 هزار و 131 دلار به 20 هزار و 380 دلار در سال 2020 رسيده است، به عبارتي 6 برابر شده است. اين اتفاق در کشور ما يعني از سال 1980 از 6 هزار و 76 دلار به 13 هزار دلار رسيده، يعني حداکثر دو برابر شده است.
دکتر صفاري ادامه داد: جيديپي و رشد اقتصاد هر کشور را نميتوان با عددسازي و در کمپين انتخاباتي برهم زد. اين قوانيني است که در دنيا وجود دارد. اقتصاد ما در 40 سال گذشته به نسبت هر نفر رشد آن دو برابر شده، اين در حالي است که در دنيا 6 برابر شده است. البته زماني که رشد دنيا را مثال ميزنيم کشورهايي مانند کامبوج و ونزوئلا نيز جزو آنها به شمار ميروند. تمام دنيا کشورهايي مانند آلمان، فرانسه، ايتاليا، آمريکا و کانادا نيستند، با احتساب تمام کشورهاي دنيا رشد اقتصادي متوسط جهاني 6 برابر شده است و اين بدان معناست که ما دو سوم شانس اينکه اقتصاد خود را همگام با دنيا پيش ببريم، از دست دادهايم.
حرکت رشد اقتصادي ما از يک برگ شناور هم کمتر بوده است
عليرضا صفاری در ادامه خاطرنشان کرد: فرض کنيم رشد اقتصادي، يک مسيري مانند رودخانه در حال جريان است، اگر ما يک برگ روی رودخانه بيندازيم، با همان مسيري که رودخانه جريان دارد، برگ نيز حرکت خواهد کرد. از اين رو ما اگر در اقتصاد دنيا خود را يک برگ به حساب ميآورديم و شناور با آن حرکت ميکرديم، امروز ميبايست رشدی متوسط با دنيا ميداشتيم، بدون اينکه کار خاصی انجام بدهيم.
در اين مسير نه اقتصاددان و نه دانشگاه خاصی ميخواستيم، کافي بود در اين اقتصاد خود را رها ميکرديم. حال اگر يک قايقي ميبود که موتوري داشته باشد، بدون شک از جريان آب سريعتر حرکت ميکرديم.
سه دوره اقتصادی در ايران
وي در ادامه با تقسيمبندي اقتصاد ايران به سه دوره زماني توضيح داد: براساس برخي مطالعات، اقتصاد 40 سال گذشته ايران را ميتوان به سه بخش تقسيم کرد، بخش اول دوران جنگ تحميلي و از سال 1359 تا سال 1368 است که در زمان جنگ، 1.6 برابر اقتصاد ما رشد کرده است. دوره دوم، از سال 1368 تا 1390 که نه دوران جنگ است و نه تحريم داشتهايم. در اين دوران سازندگي و اصلاحات انجام گرفته است. دوره سوم، يعني از سال 1390 به بعد است که تحريمها آغاز شدهاند. از سال 1390 تا 1399 کل رشد اقتصادي در دنيا 1.25 برابر شده که از سال 1368 تا 1390 به ميزان 3.1 برابر شده است. در اين زمان قادر نبودهايم که نفت خود را بفروشيم.
وی ادامه داد: البته ما در دوران سازندگي و اصلاحات باز از متوسط رشد اقتصاد جهان و حتي از حالت شناور برگگونه نيز پايينتر بوديم، دنيا 3.1 برابر رشد داشته ما 2.9 برابر رشد کردهايم. در زماني که ما درگير تحريم بودهايم تنها 73صدم رشد داشتهايم، در حالي که دنيا 1.25 برابر رشد داشته است. وقتي که جنگ بود ما 39 درصد از رشد متوسط در جهان عقب ماندهايم، در دوران بدون جنگ و تحريم 8 درصد عقب بوديم و زماني که تحريم بوديم و دولت درگير برجام بود، بازار ملتهب بود و اصلاحاتي در اقتصاد کشور روي نداده است.
عليرضا صفاری ادامه داد: ما حتي در طول گذر از اين سه دوره اقتصادی، از يک برگ شناور روی رودخانه عقبتر ماندهايم. موتور اقتصاد ما در رودخانه دنده عقب ميرود. چرا؟ چون هميشه پاي يک بشکه نفت در ميان بوده است. اگر اقتصاد کشور را مطالعه کنيد، مشاهده ميکنيد که حتي 10 سال پيش از انقلاب که قيمت نفت 20 برابر شده بود و ايران درآمدهاي نفتي بسيار بسياري داشت، اما رشد اقتصادي چشمگيري نداشتيم، چراکه آن زمان هم تصميمهاي اشتباهي گرفته شد و آن هم واريز کردن پول نفت بر سر سفره مردم بود.
مادهای که اقتصاد ما را سياه کرد
وي در ادامه تاکيد کرد: نفت اين ماده سياه، اقتصاد ما را سياه کرد. آن زمان اقتصادهايي که به نفت وابسته بودند، تبديل به بچه پولدارهايي شدند که باباي آنها پول زيادي داشت، هر وقت کم ميآورديم، دست به زيرزمين ميبرديم و نفت ميفروختيم، هر زماني نفت نفروختهايم، رشد اقتصاد ما منفي بوده است. هرچند اگر نفت را با قيمت متوسط فروختهايم، باز منفي بودهايم و هماکنون هم که به صورت دلالي ميفروشيم، باز هم رشد اقتصادي ما منفي است. اقتصاد ايران با وجود اين ماده سياه رنگ، همواره بخت آن نيز سياه است.
برندينگ، راهي که کشورهای توسعهيافته رفتهاند
عليرضا صفاری در ادامه با اشاره به اين موضوع که در دنيا کشورهايي که اقتصاد آنها متکي به ماده خاصي نيست، چه کار ميکنند، گفت: کشورهاي توسعهيافته به سمت برندينگ پيش رفتهاند.
هر ساله آمار برندينگ که اعلام ميشود، جنگي در دنيا رخ ميدهد، بهگونهاي که روي بازار بورس بينالمللي اثرگذار است. براي نمونه به آخرين آماري که از اپل آمده، توجه کنيد، 322 ميليارد دلار ارزش ويژه برند اپل است. اگر دقت کنيد هيچکدام از برندهاي دنيا در جهان سوم و حتي در جهان دوم نيز نيستند.