عباداله يوسفزاده، مدرس، محقق و توليدکننده چرم طبيعي است. مردي بسيار مهربان که از دانش خود به هر کسي ميچشاند و تو نميتواني حتي تصور کني که او با اين قلب رئوفش، دباغ پوست و چرم کروکديل در ايران باشد!
به گزارش اخبار صنعت چرم و کفش، يوسفزاده سال 79 بود که براي نخستينبار چرم شترمرغ را توليد کرد. در آن زمان گمان نميکرد که روزي توليد چرم شترمرغ تا به اين اندازه رونق بگيرد اما امروز شترمرغ به عنوان يک دام مورد پرورش مييابد و دباغي آن متداول است. احتمال دارد که اين روند براي پوست(تمساح) کروکديل هم تکرار شود. چراکه اين استاد چرمساز، حالا از پوست کروکديلهايي که در مزرعهاي در قشم و در نزاع با هم، کشته شدهاند، به سختي اما با لذت و صبوري تمام، چرمهايي توليد ميکند که بيشتر در توليد کفش و کيف قابل استفاده هستند.
من مژده پورزکي و افشين شاديمهر مدير مسئول اخبار صنعت چرم و کفش براي ديدن اين چرمها راهي چرمشهر ورامين ميشويم. مسير جاده دور است و من در تمام مسير به اين ميانديشم که پوست کروکديلهاي مرحوم(!) از همين جاده گذشته يا نه؟ و اينکه حالا چرمهاي رنگي رنگي کروکديل از اين جاده به کجا خواهند رفت و تبديل به چه مدل کيف يا کفشي خواهند شد؟ چه کسي آنها را ميپوشد و چند سال از آنها استفاده ميکند و سوالهاي بسياري از اين دست.
البته نگران واکنش دوستداران حيات وحش و حيوانات به انتشار اين خبر هستم. ناگفته نماند، ته دل خودم هم نسبت به مرگ اين حيوانات وحشي و بيرحم، غمگينم! با اين حال گفتهاند که کسي آنها را نکشته، بلکه خودشان به جان هم افتادهاند! عجب سرنوشت ناميموني! ترجيح ميدهم که کسي به جز آدم، من و هم نوعم را بکشد تا اين که خودمان يکديگر را تکه و پاره کنيم! به هر حال همين روش مرگ هم موجب شده تا پوستي که به دست دباغ رسيده، سالم نباشد و به همين علت استفاده از اين چرمهايي که دچار پارگي هستند، در توليد محصول چرمي سختتر ميشود. شايد قيمت کالاي نهايي را هم افزايش دهد.
سفر به چرمشهر براي من که کليات اصناف را ميجويم و از جزئيات چرم و کفش کمتر آگاهي دارم، جذاب بود. آنچنان که بوي خوش چرمشهر هنوز بعد از چند هفته در مشامم ميپيچد. البته انکار نميکنم که بيني و دل و رودهام در برابر اين بو کمي بدقلقي کردند اما چيزي فراتر از آن، در درونم آن بو را به عطري دلپذير و بيمانند تشبيه ميکند: عطر عشق به کار، محبت به صنعت، اميد به توليد، تلاش براي کسب روزي حلال و در نهايت شوق ديدن لبخند رضايت مصرفکننده نهايي.
همه اينها عطري دارد که در چرمشهر -مثل خيلي جاهاي ديگر- پيدايش کردم. قصه چرمشهر بماند براي وقتي ديگر، بگذاريد يک راست شما را با خود و قلمم ببرم به درون دفتر مهندس يوسفزاده که با تواضع، از خلق جديدش براي ما پرده برداري ميکند. اتاقي به شدت ساده که چرمهايي که کارگر از گاري به دوش کشيده و به اتاقش آورده را روي ميزش ميريزد. انگار خودش از ما به ديدن و وارسي چرمها مشتاقتر است، مدام ورقشان ميزند. رنگبنديها عالي است: سرمهاي، انواع قهوهاي، قرمز، مشکي، سبز و … . بهتر است که چند جملهاي از توضيحات يوسفزاده را خودتان در ادامه بخوانيد:
«بزرگترين پوست کروکديلي که دباغي کردم، 2متر و 51 سانتيمتر است. قبلا من همکاري داشتم که به جاکارتا رفته بود و آنجا دوره پرورش کروکديل ديده بود و حالا اين کار را در بهترين منطقه قشم -از نظر زيست محيطي- انتخاب کرده و آنجا شروع به کار کرده است.
- بیشتر بخوانید: معرفی کتاب “آشنایی با کفش استاندارد” نویسنده عباداله يوسفزاده
اين يک کارآفريني فوقالعاده است و کارشان رونق خوبي گرفته است. چند سال پيش، پوست کروکديل را براي دباغي برايم فرستاد و من انجامش دادم. در آن زمان من تجربهاي براي اين کار نداشتم اما چون قبلا روي پوست ماهي خاويار کار کرده بودم و پوست اين ماهي به دليل اين که استخوان دارد، خيلي شبيه کروکديل است از همان کار الگو گرفتم. يک جلد را ساختم و چند سال بعد، 9 جلد ديگر براي ايشان کار کردم.»
«سال 97 به مزرعه خود دعوتم کرد و يک هفته ميهمانشان بودم. حالا تعداد بيشتري پوست براي دباغي فرستادهاند و من انجامشان دادهام. اين کروکديلها در حين نگهداري با هم نزاع کرده و يکديگر را تلف کردهاند. نزاعي که اين کروکديلها با هم داشتهاند و نحوه نادرست جداکردن پوست آنها موجب شده است که کار يک دست نباشد. البته اين مزرعه کشتار انبوه ندارد. در کشورهاي ديگر هم اين کار همهگير نيست، چراکه هر کشوري دسترسي به اين منبع را ندارند.»
«نميتوان براي تهيه پوست از کروکديلهاي حياتوحش استفاده کرد. حتي جامعه جهاني نسبت به آن واکنش نشان خواهد داد. مگر اين که مزارعي داشته باشيم و آنها را پرورش دهيم. کروکديلهايي که در آبهاي شيرين زندگي ميکنند براي اين کار خيلي خوب هستند اما پرورشيها هم نسبت به آنها که در حيات وحش زندگي ميکنند، حسني دارند و آن اين که قسمت زير شکم که براي استفاده خيلي خوب است معمولا به خار و خاشاک و سنگ و … گير نکرده و صدمه نميبيند. در ايران فقط کروکديل پرورشي و تنها در پارک نوپک قشم داريم. مورد مصرف اين چرمها در توليد کيف و کفش است.» دوست داريد درباره پارک نوپک بيشتر بدانيد؟ اگر اين طور است شما هم مثل من ميتوانيد جستجويي در اينترنت داشته باشيد. بر اساس اطلاعات منتشر شده در سايت نوپک، عمده فعاليتهاي اين مزرعه تکثير و پرورش کروکديلها و فروش به باغوحشها، آکواريومها و ساير مراکز حيات وحش است. پارک کروکديل نوپک مرکزي براي آشنايي گردشگران علاقمند به حيات وحش است و حمايت از حيوانات نيازمند مداوا و خدمات درماني و نگهداري از آنها تا بهبودي و رهاسازي آنها در طبيعت از جمله فعاليتهاي آن است و باز هم تاکيد ميکنم که بنابر اطلاعات به دست آمده، پوست کروکديلهايي که به چرمشهر فرستاده شده، محدود و معدود و متعلق به کروکديلهايي است که در نزاع با هم کشته شدهاند.