آشنایی با فرهنگ سازمانی

0
769

در گذشته نه چندان دور مديران در سازمان‌ها به اداره و سرپرستي شش عامل موثر در بهره‌وري توجه داشتند. اين عوامل عبارت بودند از: نيروي كار، سرمايه، تكنولوژي، مواد اوليه، بازار و مهارت مديريتي. اما امروزه دانشمندان علوم مديريت معتقدند كه عامل مهم‌تري نيز وجود دارد كه به شكل‌دهي، هدايت و تقويت شش عامل بالا مي‌پردازد و آن «فرهنگ سازماني» است. به همين دليل بسياري بيان مي‌كنند كه وظيفه اساسي مديريت شكل‌دهي و هدايت ارزش‌هاي اساسي و فرهنگ سازماني است. در واقع نقش اساسي رهبران سازمان را مديريت ارزش‌ها در سازمان مي‌پندارند.

بسياري از محققين به اين نتيجه رسيده‌اند كه حتي اگر هدف فقط سودآوري باشد، بدون توجه به ارزش‌هاي فرهنگ سازماني نمي‌توان به اهداف خود دست يافت.

تعريف فرهنگ سازماني

به‌طور كلي تعاريف فرهنگ سازماني بين دو حد (روش انجام كارها) و (روش فكر كردن درباره كارها) قرار مي‌گيرد، يعني مجموعه‌اي از اعتقادات و ارزش‌هاي مشترك و عمومي و الگو‌هاي مشخص رفتار كه در يك سازمان موجود است.

مطالعات و تحقيقات نشان مي‌دهد كه فرهنگ، تاثير عميقي بر تدوين استراتژي، رفتار كاركنان، رقابت در دنياي متحول و پيچيده، خلاقيت، نوآوري، انگيزش، انضباط و سخت‌كوشي دارد. همچنين مطالعات نشان داده است شركت‌هاي موفق داراي فرهنگ قوي و موثر بوده‌اند و به‌طور كلي در سازمان‌ها پديده‌اي به دور از اثر و نقش فرهنگ سازماني وجود ندارد.

اهميت شناخت فرهنگ براي سازمان‌ها

فرهنگ سازماني، سيستمي است متشكل از ارزش‌ها (چه چيزي مهم است و چه چيزي مهم نيست) و عقايد (چطور افراد عمل مي‌كنند و چطور عمل نمي‌كنند) كه در تعامل متقابل با نيروي انساني، ساختار سازماني و سيستم كنترل بوده و در نتيجه هنجارهاي رفتاري را درسازمان بنا مي‌نهد.

فرهنگ يك سازمان، باورها، نگرش‌ها، فرضيات و انتظارات مشتركي را در بر مي‌گيرد كه در نبود يك قانون يا دستورالعمل صريح، رفتارها را هدايت مي‌كند و در اكثر سازمان‌ها، غالب موقعيت‌هاي مديريتي اينچنين است.

فرهنگ مي‌تواند منبع نيرومندي از هويت، هدف مشترك و رهنمود انعطاف‌پذير باشد تاثير فرهنگ سازماني بر اعضاي سازمان به حدي است كه مي‌توان با بررسي زواياي آن، نسبت به چگونگي رفتار، احساسات، ديدگاه‌ها و نگرش اعضاي سازمان پي برد و واكنش احتمالي آنان را در قبال تحولات مورد نظر ارزيابي، پيش‌بيني و هدايت كرد. با اهرم فرهنگ سازماني، به سادگي مي‌توان انجام تغييرات را تسهيل كرد و جهت‌گيري‌هاي جديد را در سازمان پايدار كرد فرهنگ سازماني برچسبي اجتماعي است كه از راه ارزش‌هاي مشترك، تدبيرهاي نمادين و آرمان‌هاي اجتماعي، اعضاي سازمان‌ها را به هم مي‌پيوندد.

مطالب ياد شده و بسياري از تحقيق‌هايي كه در زمينه فرهنگ سازماني انجام شده است، نشان مي‌دهد شناخت فرهنگ سازماني به عنوان يك ضرورت مهم، در اولويت فعاليت‌هاي مديران سازمان‌ها قرار دارد، چون با شناخت درست و دقيق اين فرهنگ و آشنايي با ويژگي‌هاي آن، مديريت مي‌تواند برنامه‌هاي كوتاه‌مدت، ميان مدت و بلندمدت خود را سامان داده و خود را براي رويارويي با بازار سرشار از تحول و رقابت آماده كرده و احتمال موفقيت و ضريب ماندگاري در بازار را افزايش دهد.

LuMaxArt Full Spectrum Collection Linkware Sampler : Orange LuMaxArt Linkware Freebie Image: Use it however you like all I ask is a credit link to: www.lumaxart.com or www.thegoldguys.blogspot.com

كاركردهاي فرهنگ در سازمان‌ها

در يك سازمان، فرهنگ كاركردها و نقش‌هاي متفاوتي ايفا مي‌كند، مثلا:
1- به كاركنان سازمان هويتي سازماني مي‌بخشد. آنچه يك شركت را برجسته مي‌سازد، توانايي آن در جذب و پرورش و نگهداري افراد با استعداد است.

2- تعهد گروهي را آسان مي‌سازد. تعهد را اصولا مي‌توان به پيوند رواني فرد يا گروه به سازمان تعريف كرد كه در آن احساس درگير بودن شغلي، وفاداري و باور به ارزش‌هاي سازمان جاي دارد.

3- ثبات نظام اجتماعي را ترغيب مي‌كند. فرهنگ از نظر اجتماعي همچون چسبي به حساب مي‌آيد كه مي‌تواند از طريق ارائه استانداردهاي مناسب در رابطه با آنچه بايد اعضاي سازمان بگويند يا انجام دهند اجزاي سازمان را به هم متصل مي‌كند.

4- فرهنگ با ياري دادن به اعضا براي پي بردن به پيرامون كار خود رفتار آنان را شكل مي‌بخشند. در اين صورت نخبگان به شغل تمام وقت دست مي‌يابند و شغل خود را از پايين‌ترين مرتبه آغاز مي‌كنند و به وسيله كاركنان موفق، با اصول بنيادي در سازمان آشنا مي‌شوند.

5- فرهنگ سازماني بر وظايف و نحوه عملكرد مديريت سازمان تاثير مي‌گذارد و با ايجاد محدوديت‌هايي براي مديريت، بيان مي‌كند كه مدير چه كاري را مي‌تواند انجام دهد و چه كاري را نمي‌تواند.

6- فرهنگ به عنوان يك عامل كنترل به حساب مي‌آيد كه موجب به وجود آمدن يا شكل دادن به نگرش‌ها در رفتار كاركنان مي‌شود به‌طوري كه شايستگي و تناسب فرد در سازمان، تناسب نگرش‌ها و رفتار فرد با فرهنگ سازماني را موجب مي‌شود كه فرد بتواند به عنوان عضوي از سازمان درآيد.

7- فرهنگ به سازمان كمك مي‌كند تا خود را با عوامل محيط خارجي وفق دهد.

تغيير فرهنگ سازماني

تغيير و پرورش فرهنگ سازماني شايد مهم‌ترين و مشكل‌ترين مرحله در فرآيند مديريت فرهنگ سازماني باشد. اما لازم است در هنگام ايجاد تغييرات در سازمان‌ها به موارد زير توجه ويژه‌اي به‌عمل‌آيد:

1- به‌طور كلي تغيير فرهنگ بسيار مشكل و زمان‌بر است و هر چه در سازمان فرهنگ موجود عميق‌تر و قدرتمند‌تر باشد به خاطر تجربه طولاني افراد با فرهنگ موجود و تعهد افراد به آن، تغيير مشكل‌تر خواهد بود.

2- تهديد منافع شخصي صاحبان قدرت باعث مي‌شود تا در روند ايجاد تغيير كارشكني و با تغييرات مخالفت كنند.

3- ارزش‌هاي اساسي و نهايي سازمان يا تغيير نمي‌كنند يا اينكه بسيار كم دستخوش تغيير مي‌شوند بنابراين از طريق آموزش بايستي تقويت شوند و در سطح سازمان توسعه يابند.

4- در سازمان‌هايي كه تاريخ نسبتا ايستايي را پشت سر گذاشته‌اند و چالش‌هاي كمي را درباره ارزش‌ها داشته‌اند، تغيير بسيار مشكل است و تنها با شكست كامل يا تغيير كامل مديريت سطح بالاي سازمان امكان تغيير در فرهنگ پديد مي‌آيد، لذا در همه سازمان‌ها نمي‌توان از يك روش براي تغيير استفاده کرد.

5- وقتي در محيط تغيير اساسي در ارزش‌ها صورت گيرد يا تغييرات اساسي در فرهنگ جامعه رخ دهد و سازمان نيز ارزش محور باشد، تغيير در فرهنگ سازمان ضروري است.

اگر مديران درصدد تغيير بهره‌وري و عملكرد سازماني باشند بايد به عوامل متشكله فرهنگ سازماني و تغيير آنها توجه داشته باشند. تغيير فرهنگ سازماني مهم‌ترين و مشكل‌ترين مرحله در فرايند مديريت فرهنگ سازماني است.

روش‌هاي تغيير و پرورش فرهنگ سازماني

روش‌هاي مختلفي براي تغيير فرهنگ سازماني وجود دارد. اين روش‌ها يا به‌دنبال ايجاد تغيير از درون هستند كه معمولا بر اساس آن بر افزايش آگاهي، دانش و معرفت افراد تاكيد مي‌شود يا به‌دنبال ايجاد تغيير از بيرون‌اند كه معمولا بر ايجاد محيط و شرايط كاري جديد تاكيد مي‌شود. اما مهم‌ترين روش‌هاي ايجاد تغيير در فرهنگ سازماني را مي‌توان به‌قرار زير برشمرد:


1- آموزش

تغيير و پرورش اعتقادات، ارزش‌ها و الگوهاي رفتاري مطلوب از طريق برنامه‌هاي آموزش عمومي از مهم‌ترين روش‌هاي تغيير است. به‌طوركلي آموزش، يك روش اساسي ايجاد تغيير در سازمان است. بعضي از دانشمندان مديريت، آموزش را مهم‌ترين فعاليت سازماني در آينده در نظر مي‌گيرند. در فرهنگ اسلامي، هدايت و آموزش نيروي انساني اهميت زيادي دارد زيرا در وجود انسان‌ها استعداد‌هاي پنهاني وجود دارد كه بدون هدايت آنها از طرف مديري آگاه، نمي‌توانند از آنها استفاده كنند. در واقع سرمايه‌هاي نهفته در وجود انسان نياز به اكتشاف، استخراج و به‌كارگيري در مجراي صحيح دارد. و بايستي اذعان كرد كه هدف از بعثت انبيا نيز همين بوده است. از برنامه‌هاي آموزشي فرهنگ سازماني مي‌توان به برگزاري مسابقات برنامه‌ريزي شده / اختصاص فصلي از نشريات براي پرورش فرهنگ سازماني / نصب پلاكارد و نمايش رفتارهاي مناسب در سطح سازمان / سخنراني‌هاي برنامه‌ريزي شده درباره فرهنگ سازماني اشاره کرد.


2- تغيير افراد كليدي

اگر افراد سازمان تغيير كنند الگوي اعتقادات و ارزش‌هاي حاكم بر سازمان تغيير مي‌كند، به ويژه اگر تغيير در پست‌هاي كليدي باشد. مديران شكل‌دهنده فرهنگ سازماني هستند و آنها ارزش‌هاي خود را در سطح سازمان پخش مي‌كنند. طبيعي است كه با تغيير مديران عالي، ارزش‌ها و الگوهاي اساسي رفتار دستخوش تغيير مي‌شود. پيامبر اكرم (ص) مي‌فرمايد: هنگامي كه حاكم يك گروهي تغيير كند يا در اخلاق و رفتارش دگرگوني حاصل شود زمان دگرگون مي‌شود. البته بايستي توجه داشت تغيير پست‌هاي سازماني افراد و جابه‌جايي‌هاي آنها در سازمان‌ها نيز به تغيير فرهنگ سازماني كمك مي‌كند، به ويژه اينكه اگر افراد مورد نظر داراي فرهنگ مطلوب سازماني باشند تغيير و انتصاب آنها در پست‌ها منجر به انتقال مفاهيم، تجربيات، ارزش‌ها و همچنين كسب معرفت گشته و موجب پرورش فرهنگ سازماني مي‌شود.

3- تـوسعه نـظام مشاركـتي

يكي از روش‌هاي پرورش فرهنگ سازماني، ايجاد و توسعه نظام مشاركتي در سازمان است. اصولا يكي از شيوه‌هاي بسيار مناسب و پر جاذبه پرورش شخصيت انسان‌ها مشورت است و مشورت يكي از نشانه‌هاي رشد فرهنگ سازماني است و بدون ترديد افراد اهل مشورت از عقل و فكر بيشتري بهره مي‌برند. مكتب اسلام نیز انسان‌ها را به اين مهم ترغيب کرده است.

4- نظام ارزشيابي عملكرد 

معيارهاي ارزشيابي عملكرد مديران و ساير كاركنان مي‌تواند به ترويج و پرورش فرهنگ سازماني كمك كند. در واقع در نظام ارزشيابي عملكرد، فقط به كميت و كيفيت كار نبايد توجه كرد، بلكه بر اساس ارزش‌هاي فرهنگ سازماني بايد معيارهايي تدوين شود كه به پرورش فرهنگ سازماني بينجامد. كاركنان نيز بايد از معيارها دقيقا اطلاع داشته باشند و سپس افرادي را كه داراي عملكرد مناسب بر اساس فرهنگ مطلوب هستند، مورد تشويق و قدرداني قرار گيرند.

5- توسعه ساختار و ساير نظام‌هاي سازماني

بسياري سازمان‌ها در برنامه‌هاي تغيير خود به تغيير و اصلاح ساختار و نظام‌هاي سازماني مي‌پردازند. تغيير اساسي در ساختار و نظام‌هاي ديگر مي‌تواند بر فرهنگ سازمان هم تاثير بگذارد. ساختار، چگونگي گروه‌بندي وظایف و نحوه ارتباطات سازماني را نشان مي‌دهد. تغيير ساختار و ساير نظام‌ها مانند نظام اطلاعات مديريت، نظام كنترل، حقوق و مزايا، بودجه‌بندي و استخدام بر رفتار افراد تاثير مي‌گذارد. به‌طور مثال تغيير ساختار از ماشين‌گونه به انسان‌گونه بر بسياري از جنبه‌هاي سازماني مانند رفتار سازماني، گروه‌بندي وظايف، سلسله مراتب سازماني، ارتباطات و نحوه تصميم‌گيري تاثير دارد و در نتيجه الگو‌هاي رفتاري فرهنگ سازماني، تحت نفوذ آن تغييرات قرار مي‌گيرد.

نتيجه‌گيري

مطالعات نشان مي‌دهد فرهنگ بر تدوين اهداف و استراتژي‌ها، رفتار فردي و عملكرد سازماني تاثير مي‌گذارد. اگر مديران درصدد تغيير بهره‌وري و عملكرد سازماني باشند بايد به عوامل متشكله فرهنگ سازماني و تغيير آنها توجه داشته باشند. تغيير فرهنگ سازماني مهم‌ترين و مشكل‌ترين مرحله در فرايند مديريت فرهنگ سازماني است. روش‌هاي ايجاد تغيير فرهنگ سازماني يا بدنبال ايجاد تغيير از درون هستند كه به افزايش آگاهي، دانش و معرفت افراد تاكيد دارد يا بدنبال ايجاد تغيير از برون هستند كه بر ايجاد محيط وشرايط كاري جديد تاكيد دارد.

ارسال یک پاسخ

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید!
لطفا نام خود را در اینجا وارد کنید